ما چون دو دریچه روبروی همآگاه زٍ هر بگو مگوی همهر روز سلام و پرسش و خندههر روز قرار روز آینده***اکنون دل من شکسته و خسته است
زیرا یکی از دریچه ها بسته استنه مهر فسون ٬ نه ماه جادو کردنفرین به سفر که هر چه کرد٫او کرد