بچه که بودم آرزو داشتم بزرگ بشم
بزرگ شدم
بزرگ که شدم آرزوم این بود که ای کاش خیلی چیزها رو نمی فهمیدم
دلم میخواست که بچه می موندم تا نفهمم دنیای بزرگترا رو
آرزوم محال بود
یاد گرفتم که یه چیزی هست که محال رو هم ممکن میکنه و اون عشقه
عاشق شدم
الان به آرزوم رسیدم ، دیگه خیلی چیزها رو نمی فهمم ، ولی بچه نیستم !
دمت گرم خيلی باحال نوشتی خوشم اومد
به ما هم سری بزن
سلام
اتفاقا بچه ها خیلی چیزا میدونن اما بزرگا توانایی درکشو ندارن
ممنون که سر زدی به وبلاگم
من آپم اگه دوست داشتی سر بزن
شاد باشی
درسته حرفت ولی بچه ها دنیای بزرگترا رو نمیفهمن ... بزرگترا هم دنیای بچه ها رو میفهمن چون خودشونم این مرحله رو پشت سر گذاشتن فقط اشکال اینجاست که بزرگترا خوبیهای دنیای بچگی رو فراموش میکنن !