***

***

...

ریگ اگر پای مرا زخمی کرد، کفش بکن

خنجر اگر پشت مرا زخمی کرد، دست مزن

چشم اگر زخمی شد، پیش مرو

دل اگر زخمی کرد، داد نزن

ریگ و خنجر و چشم و دل همه را باد مده

داشته باش

که شاید فردا روز گرفتار شدی....

به یاد یه دوستی ....  

   


توی این اوضاع قمر در عقربو قاطی پاطی نمیدونم این چندتا آهنگ چرا اینقدر جواب میدن !

شاید به خاطر اینه که این آهنگها هم خودشون قمر در عقربن!!

دانلود(آنیلا-آرش ...)

دانلود(سلامتی ...)

دانلود(یالا ...)

دانلود(شادی حرومه ...)

دانلود(بوی گندم ...)

دانلود(پرنده ی مهاجر ...)

دانلود(آخر خط ...)

 

نظرات 24 + ارسال نظر
یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:30 http://rue.blogsky.com

عالی بود....نمی دونم چی بگم....
دلت شاد

ممنون از نظر لطفت
شاد باشی

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:31 http://rue.blogsky.com

از پائیز متنفرم....
دلت شاد

چرا ؟
از خود پائیز متنفری یا از مفهومش ؟!

باران چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:25

به روشنیها بیاندیش

همون ! فقط باید به روشنی اندیشید !
وگرنه خارج از اندیشیدن که روشنی ای وجود نداره !
...
من میشناسمت ؟!

نگین پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:03 http://ariai.blogsky.com

سلام امیر جان...
مرسی که اومدی...
درباره پسته خودت...
عالی بود...یه توثیه خیلی خوب....و یه حرف که اگه بهش دقت کنی خیلی چیزا یاد میگیری...
و اما در جواب نظرت(گرچه من مثل خودت جوا نظرارو توی وبلاگ خودم میرم خواستی برو بخون)
اما اینجا هم میگم...
دوست عزیز...
اتفاقا من مقدمه رو نگفتم من کلشو گفتم....نخواستم همه بفهمن....من فقط میخواستم که درک کنن....درک نکردی اگه درک کرده بودی میفهمیدی که همشو گفتم...
آره....من خودم کاملا فهمیدم چی گفتم..
راستی.....تسلیم شدن یه اشتباه محضه...
کسی که تسلیم میشه میترسه...آدم باید بجنگه تا ثابت کنه که از پس همه چی بر میاد...
موفق باشی دوست عزیز...

فعلا...

شاید حق با تو باشه ولی سعی کن از بیرون هم به خودت نگاه کنی...
ممنون
فعلا

پری ناز پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:28 http://www.dokhtar-koochoolu.blogfa.com

سلام
از نظری که تو وبم دادی ممنون
وبه تو هم عالی بود
موفق باشی...بای

ندا پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 19:56 http://www.daftarezendegi.blogsky.com/

عزیزترین عزیزِ جان و دلم!
هواى عاطفه ی دنیا ابرى است! دلم گرفتار تنگِ غروب است! همواره به چشمهایم التماس مىکنم که تا تو را ندیده، کم سو نشود! خودم را پیوسته به دامان خواهش دستهایم مىاندازم که روزى هزار بار نام تو را در مرکز قلبم با خط درشت بنویسد.
همه روزه منّت زبانم را مىکشم که همواره تو را زمزمه کند.
هیچ شاعرى نیست که بتواند خوبىهاى تو را در غزل، جاودانه کند یا عشق خودش را به تو، در قالب قصیدهاى رسیده و ناب، به بازار عاشقان روانه کند.
اى محبوب روزهاى آفتابین دنیا! اى معشوق همه ی ما! ای زیباترین چهره ی آفرینش! بگو گیسوان شبهاى تار فراق سرشاخههاى بلندِ باغ وجود تو را رها کنند! بگو آفتاب در برابرت زانو بزند. بگو آسمان، جبهه ساى همه ی آدینههایى شود که گمان مىبرد تو آنها را آبىتر و نورانىتر خواهى کرد!
نازنین! نیاز ما را ببین! قلبهاى مجروح گنجشکهاى زمین، فریادرس زمان را مىطلبند و همه ی آسمانىها، روى ماه تو را از دور مىبوسند.
پیراهن اندیشه ی من به یمن و برکت نام تو، سپید مانده است. دلم هواى پریدن به سوى کوى تو را دارد. دستهاى انتظارم به آسمان رسیده. همه ی مردم دیار من، سینه چاک رؤیت خورشیدند. همه از جان و دل، تو را مىجویند. همه نام مقدس تو را زمزمه مىکنند. همه خویشتن را فدایىِ گامهاى تو مىدانند.
اى گل اندام! دامان حوصله ی من چقدر کوتاه است! اى کاش رداى گلبارانِ نوازش کلام تو را بر دوش گوش و هوش خویش ببینم! اى کاش سروشى در گوش جانم نغمه پردازى کند که: هان و هان! خود را به گامهاى محبوب برسان!
اى معشوق عارفان! اى یوسف عاشقان! اى امید دار و دیارمان! شکوفههاى انتظار ما را بشکوفان و در این دنیاى پُر طوفان، ساحل دستهاى مهربانت را به ما برسان.
همین ما را بس

ممنون بخاطر متن قشنگی که نوشتی...

نگین جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:11 http://ariai.blogsky.com

سلام امیر جان...
نمیدونم چی بگم...
ولی من اینو قبول ندارم...کسی گفت که خسته شدم دلیل بر خلاص شدن باشه...
هیچکس بدش نمیاد که از توی شرایط سخت بیاد توی شرایط راحت و آسون...اما من میخوام همینجور توی شرایط سخت بمونم...که حداقل خودمو آزمایش کنم....و به خودم بفهمونم که چقدر توان دارم...
اون شبی که آپ کردم واقعا به هم ریخته بودم...واقعا دلم خواست که بگم...پستای قبلمو بخونی میفهمی من اصلا اهل درد و دل نیستم...اینکه همیشه گله و شکایت بکنم (البته اینجا هم بگن اون میگه ها مال من نیست....معمولا فکر میکنن ماله خودمه)
اما اون شب واقعا احتیاج داشتم که در این مورد آپ کنم..دلیل اینکه هنوز پست رو عوض نکردم اینه که نمیدونم در چه مورد‌آپ کنم....؟!
کاملا متوجه ام که چی میگی...
من توی دایره ام....اطرافیان بیرون دایره و ۱۰۰٪ اونو بعد وسیع تری رو میبینن...کاملا اینو قبول دارم...
میدونم کار آسونی نخواستم..خودمم گفتم که میدونم هیچی نمیفهمین اما تا اخرش بخونین...همراهیم کنین...درستتونو بدین به دستم...خیلی جاها تو نظرا گفتم...منظور من این بود..که تا آخر این پست همرام بیاین...همین نظرا خیلی رای من ارزش داره...
مرسی...که اومدی...
حتما امشب به خیلی چیزا از بالاتر نگاه میکنم همون کاری رو میکنم که پیشنهاد دادی...ممنون...

فعلا...

سلام
ممنون از نظر لطفت ...
ولی انسان خواسته یا ناخواسته از بدی و نارحتی فاصله میگیره و به راحتی و خوشی نزدیک تر میشه
با اینحال امیدوارم موفق باشید...
فعلا

مامان ریحانه جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:45

زیبا بود.
چرا برای مطلبت نظرخواهی نمی گذاری؟
از لطفت ممنون.

ممنون
حتما اشتباهی شده ! نظر خواهی فعاله :(
...

محمد جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 13:15 http://www.bishilepile.blogfa.com

سلام.وبلاگت زیباست.به ما هم سر بزن.خوشحال میشیم.منتظر حضور سبزت هستیم.

سلام
ممنون، وبلاگ خودت زیباتره ;)
حتما سر میزنم
در پناه حق
________________________
من بد ! ولی وبلاگت اونقدر سنگینه که لود نمیشه !!!! :((

مهتاب جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 20:56 http://jodi.blogsky.com

سلام دوست عزیز
خوشبختم . مطلب به یاد دوستی خیلی قشنگه . مفید و مختصر.
بازم میام به دیدنتون .
شاد و سربلند باشی و به امید دیدار

سلام...
ممنون از نظر لطفتون
منتظرم
در پناه حق

ندا دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 19:19 http://www.daftarezendegi.blogsky.com/

آره امیر اینو قبول دارم که
زندگی رسم خوشایندی نیست
زندگی اجبار است / لاجرم باید زیست
زندگی تکرار است مثل تکرار فصول
زندگی نفرین است.....
این یه قسمت از پستی بود که قبلا نوشته بودم
در هر حال ممنون بابت لطفت. فعلا

سارا خانم چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 21:33 http://biriaaa.blogsky.com

سلام......وبلاگ قشنگی دارید
مطالبتون هم جالب......و شعرها ......
خوش باشید و موفق

سلام
ممنون ...

پری ناز پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:04 http://www.dokhtar-koochoolu.blogfa.com

هههههههه
نظرت جالب بود
اما مردنه من با بقیه فرق می کنه
حالا کسی نیومد منو اینجوری کنه که
نگران نباش

ممنون
آره مردنه تو فرق میکنه ! تو بدتر از بقیه میمیری !! ;)
توی این دنیا غیر ممکن نداریم ! یه وقت دیدی توی همون شرایطی که فکرشو نمیکردی قرار بگیری... ! ;)

سارا خانم پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 13:42

ممنون که اومدی .اره میدونم........تکراری شده ......شاید یک مدت دیگه ننویسم .....شاید هم موضوع جدیدی رو شروع کنم
نمیدونم.........خودمم خسته شدم.........تو پیشنهادی نداری........؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خواهش ...
من فقط نظرمو گفتم و ممکنه اشتباه کنم
صلاح مملکت خویش خسروان دانند ...
شاد باشی
فعلا

نگین پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 16:02 http://ariai.blogsky.com

سلام امیر جان..
مرسی اومدی...
صاحب خسته ی این وبلاگ نه صاحب این وبلاگ خسته...
چرا میخوام آپ کنم..
امروز...
آخه حس آپ ندشتم...بعد از اون موضوع نداشتم..
امروز آپ میکنم...
مرسی...

فعلا...

سلام
خواهش...
مطمئنی صاحب خسته ی وبلاگ هستی ؟!
شایدم صاحب خسته ی یه وبلاگ خسته باشی ! یه خورده فکر کن...
ممنون بخاطر آپ ...
شاد باشی
فهلا !

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:09 http://rue.blogsky.com

آره اگه خوب فکر کنیم اینروزها عشقی نیست که حتی بشه به بها خرید....
دلت شاد

البته هستا ! اگه پول خیلی زیاد بدی عشق هم پیدا میشه ! ( واسه دلخوشی گفتم ! )
;)
روزگارت شیرین
فعلا

..::ی ک ت ا ::.. جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 15:20 http://www.1taaa.blogfa.com

سلامممممممممم
خواستم بگم کامنتی که تو وبم گذاشته بودی با حال بود
تو هفته ی دیگه یه سری بزن اگه آپ شه از تو هم یادی میشه هااااااا
فعلا بای بای

سلام ...
اینو باش ! تازه بعد از یه قرن میاد میگه اگه آپ بشه !! اگه نداره که باید بگی حتما، 110% ( به نیت پلیس 110 ! ) و ... ;)
اصلا بلد نیستی کسی رو سورپرایز کنی ! حیف شد دیگه جذابیتی نداره آپت ! نباید میگفتی توی آپت میخوای چی بگی ، اونوقت میومدم میدیدم شوکه میشدم !... البته خوب شد گفتیا ! آخه من قلبم ضعیفه یه وقت میدیدم از هیجان زیاد، سکته میکردمو ... ! ;)
ممنون
منم فعلا !

حضرت عشق --** روزبه **-- جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 16:19 http://hazrat-eshgh.blogsky.com

س
ی
ل
ا
م
--------
خوبی توهم ؟
چم کنی تو آق پسر
بینم این عکس چیه آخره توهممه جون امیر :دی
عوضش کن
:دی
آهنگ ها هم که ماله یه ۱۰ سال پیشن اینا هم توهمن
:دی
اوه اوه
اوضاع ابریه
فعلا...
------------ یا حق !‌----------

منم سیلام !
به خوبی شما !
شما خوبی داش حضرت ؟! ;)
اومدم پیشت مفصل جوابتو دادم !
یه توهمی بهت نشون بدم شیش تا توهم از چشات بزنه بیرون ! D:
خالی نبند ! میخو ای بری چرا ابرو بادو بهانه میکنی !
خب مثل یه پسر خوب بگو میخوام برم ! ;)
منم اوه اوه ! هوا آفتابیه !
فهلا !
حق یارت

..::ی ک ت ا ::.. جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 17:37 http://www.1taaa.blogfa.com

آخه نیست من آپمو به کسی خبر نمیدم گفتم شاید دیگه نیای وبم از الان بگم که قراره چی بشه......
کاش کامنتدونیت شکلکم داشت...
فعلا بای بای

نه دیگه نشد !
این قانونی که میگی آپتو به کسی خبر نمیدی نقض شد ! ..... آخه به من خبر دادی ;)
اگه قرار بود نیام وبت نمیگفتم آپ کن ...
ان شاالله مدیران بلاگ اسکای در اسرع وقت شکلک را نیز به امکانات وبلاگ ها اضافه خواهند کرد ! ;)
فهلا

حضرت عشق --** روزبه **-- جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 18:31 http://hazrat-eshgh.blogsky.com

بازم سیلام جیجر
خوفی ؟
بذار اول از آهگ ها بگم
این یکی مشترکیم آخه منم قدیمی ام
مخصوصا تو آهنگ
امید....فریدون فروغی....فرهاد...و گوگوش
دیگه بقیه پخ پخ
افتاد ژیگول ؟
بقیه هررییییی
البته تک آهنگ های داریوش رو هم می پسندم از هر ۵۰تایی یکی !
(عجب دل و جراتی دارم با آقا ی اسطوره این جوری حرف می زنم !)
ولی به داریوش احترام وافری دارم
به خاطر شخصیتش !
ولی با امید زندگی می کنم !
از اون وری ها هم با صدای پیانوی یانی فقط
....(حالا میگی کی می خواد اینارو بدونه نه ؟)
نههههههههههه
اما در مورد عکسم
می دونی این عکس فوق العاده حساس و پیچیده ی !
جدی می گم
ببین اگه توجه کرده باشی این دختر بین یه گله گرگ گیر کرده که تنها به یه نفرش اعتماد کرده و به اون پشت کرده و اعتماد کرده
افتاد
مثل دور و زمونه ی الان !
اگه بازم ۵ زدی بگو تا دوباره حالیت کنم ژیگول
فعلنااااا
~~~~~~~~~~~~~


------------ یا حق !‌-------------

منم بازم سیلام !
ای بدک نیستیم... نفسی نمیاد و میره !
نه دیگه نشد ! گوگوشو بد اومدی ! فکر میکردم خوش سلیقه باشی، ولی آخه گوگوش هم شد انتخاب ! ;)
داریوش از هر 50تا ، 5تاش خوبه نه یکی ! ;)
امیدو هم هستم باهات ....
...
حضرتا ! اومدی ابروشو درست کنی زدی چش و چالشو ! فرستادی مرخصی !
فکر کنم بقیشو بیام وبت بگم بیتر ! باشه ...
فهلا !
حق یارت

ندا جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 20:07

وقتی نباشد , تازه می فهمی که چه رنج عظیمی را متحمل می شوی .
بغض سنگینی هر روز گلویت را می فشارد
و احساس میکنی ستون اصلی زندگی ات فرو ریخته است.
آرزویت این میشود که ای کاش هیچ نداشتم , ولی یک پدر خوب ,
یک ستون اصلی برایم مانده بود . همه درها را می زنی ,
اما هیچ کجا عاطفه و محبت خاص پدر را نمی یابی .
از این روست که ایتام هم روحیه حساس تری دارند و هم خداوند متعال برایشان حق خاصی به گردن اطرافیان گذاشته است .
بیایید دست هایمان را بالا ببریم و در این روز ویژه و خاص ,
روز تولد مولا علی (ع) از درگاه الهی بخواهیم :
خدایا , چراغ هیچ خانه ای بی حضور پدر خاموش نشود , الهی آمین
__________
میلاد علی یگانه عالم هستی و کائنات مبارک

عیدت مبارک .....

نگین جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 23:14 http://ariai.blogsky.com

سلام امیر جان...
آره مطمئنم که صاحب خسته این وبلاگم...
خواهش میکنم...
مرسی که اومدی...
و مرسی وقت گذاشتی و خوندی...

سلام...
شایدم فقط خسته باشیو صاحب وبلاگ نباشی ! ;)
خواهش ...
فعلا

حضرت عشق --** روزبه **-- شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:54 http://hazrat-eshgh.blogsky.com

سیلام عرض شد آقای مزاحم توهم !
(داشتی تیکه رو ؟)
ببین خوب نگاه عکس کن می بینی هر کدوم از این گرگ ها یه جای اون رو پوشوندن
یکی پایین یکی شکم و یکی هم سینه !
ولی اصله کاریه همون کسیه که سینه رو پوشونده !
اما چرا‌؟
چون این قدر دور و برش شلوغه که پایین پشونده میشه توسط چند نفر ولی بالا رو نه
تنها یه نفر می پوشونه می بینی که
این ارزش وفهم اون یه نفر رو بین اون همه آدم نشون می ده
اما این وسط چی کار می کنه اصلا ؟
بببین این یه دختر جوون با هزار آمال و آرزو که دامن گیر هر چی پسر گرگ صفته میشه که یکی بین اونها پیدا می شه که مثلا می یاد کمک
این قصه ی این عکسه
افتاد یا تو هم شدی ۱۰ ؟
فعلنااااااا

علیک سلام آقا !
حضرتا ! خیلی ممنونم از جوابت ولی .... !
کارم از 10 گذشته ! الان حدود 15 رسیده !
نجنبی از دست رفتما !!! ;)
میام پیشت بهت میگم....
فعلا

روزبه شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 16:25

سلام
اوها کار تو خیلی به جاهای باریک کشیده شده
این لخت بودن نشونه ی درون جامعه پیر و خسته ی مایه همه همین جوری می یان بیرون ولی کسی نمی بینه !!!!!!
ببین از اونجایی فهمیدم کهسینه شو تنها یه نفر پوشونده به تنهایی
ولی بقیه جاها رو دسته جمعی و با هم پشوندن می تونم بگم یه فرق داره با بقیه اون مرده می فهمی ؟
نه من نگفتم اونی که بهش اعتماد کرده گرگه نه اصلا ! اون یه آدم پپاکیه که اونو می خواد نجات بده تو میون این گرگ ها...
ببین اگه می تونست که بیاره بیرون که حرفی نبود دیگه چه خلی تو.....
مشکل همین بیرون آوردنه !
می فهمی ؟
نگو که باز گیجم
فعلنااااا...........

سلام
بازم ممنون...
میگم یه عکس چقدر تفسیر داشت !
ولی شاید اونجا بیشتر از یه آدم پاک باشه ! یعنی شاید بقیه هم میخواستن اونو نجات بدن و همه گرگ نباشن ! ;)
من کی گفتم گیجم ؟! D:
فعلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد