***

***

عیدتون مبارک...

هیچ نگویم از دری که بسته مانَد

هیچ ندانم از چهره ای که نادیده مانَد

گفتنم آزرده سازد ناله های بی انتها را

چشم بر بستم گریه های آشنا را

من ندانم آخرین لحظه های دیدار

کجاست آنکه آسوده سازد آتشی به رخسار

نگرانم، بلکه پریشان تر از زلف تو ای دوست

سکوت، حرف آخر و برق چشمانت مرگی دگر ای دوست

تاریکی دل قدمتی دیرینه دارد از سرنوشتم

شاید این خونابه باشد از دل نوشتم

فرصتی ده تا که آلوده سازم این دفتر خاکی به عدم

مهلتی ده آنگونه سازم لحظه های زندگی ز عدم

من نجویم راز گمشده ای از لب خاموش وجودت

من نگویم که توانم از سر بگیرم راه گناهت

من نگاهم مست دیدار

من تو را خواهم بهر وجودت

***

گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر

آن مهر بر که افکنم و آن دل کجا برم ؟؟

http://i19.tinypic.com/5yd71b4.jpg

اگر عنایتی به این گدا کنی چه می شود ؟

مس وجود جان من طلا کنی چه می شود؟؟

***

عیدتون مبارک...

نظرات 4 + ارسال نظر
نازنین جمعه 9 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 23:22

سلام
عیدت مبارک
امیدوارم به هر آرزویی داری برسی...
در مورد کامنتت هم مرسی ولی... خیلی چیزا رو نمیشه نوشت و گفت! خیلی پیچیده و بی سر و ته هستش...

بازم مرسی

سلام
ممنون از کامنتت ...
دقیقا به همون دلیلی که گفتی خیلی چیزا رو نباید گفت، فقط گفتنی ها رو میشه گفت...
گفتنی ها پیچیده و بی سرو ته هستش یا ناگفتنی ها ؟!
لطف کردی
شاد باشی
فعلا

هیلدا یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:05

دیره ولی..
مبارکه....

ممنون...

نازنین پنج‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 19:45

دفه ی قبل عکس اولی لود نشده بود...
خیلی قشنگه...
ضمنا در مورد خودم که ناگفتنی ها پیچیده هستن... شما رو نمیدونم...
منم از وقت و کامنتایی که میذاری شدیدا ممنونم...
لطف میکنی

ممنون از نظر لطفت...
در مورد من ناگفتنی ها در حد همون ناگفتنی هاست یعنی ناگفتنی بمونه، پیچیده نیست ( حداقل واسه خودم ) ولی کاملاً غیر قابل درک واسه بقیه هست...
منم ممنونم ازت
فعلا

نازنین شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:15

به نظرت از بین اون ۱۶ تا کدومش آیندش خوبه؟
فکر میکنی روانشناسی عمومی آینده داره؟!! تجربه ای آشنایی نداری تو این مورد؟!

میام بهت میگم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد