***

***

خوشبختی یا بدبختی از نوعی دیگر ؟!!

یه جورایی همیشه غافلگیرانه تر از اون چیزی که میشه انتظار داشت اتفاق میافته ....

یه جورایی همیشه همه ی معادلات جور در نمیادو یه چیزی فراتر از این دنیا دستی توی معادلات میبره و ....

یه جورایی همیشه باید سرنوشت رو از سر، نوشت ...

یه جورایی همیشه توی اوج سختی ها باید یه بار اضافه ای رو تحمل کرد ...

یه جورایی همیشه باید واسه همیشه ......

میشد اسمشو گذاشت خوشبختی، ولی خوشبختی یعنی چی ؟

خوشبختی یه رویا شده، حداقل واسه آدما، اونم تا وقتی که توی این دنیا هستن ....

و همین خوشبختی میتونه بد بختی از یه نوع دیگه باشه، و آدما همیشه باید دچار بدبختی از نوع دیگه باشن.

عادت کرده بودم به یه زندگی کاملاً یکنواخت و این برام یه ایده آل شده بود، و معادلات زندگیه من بدون دردسر و سوزوندن فسفر اضافی به جوابهای خودشون میرسیدن و من خوب یا بد، تلخ یا شیرین روزها رو پشت سر میزاشتم تا به شب برسم و بعد دوباره همان طریقه ی سابق برای سپری کردن روزها ...

ولی مثل اینکه نباید معادلات زندگی به این آسونی که توی زندگی من حل میشد حل بشه، و این شد که ظاهرا یه دست از یه دنیای دیگه که میتونه این دنیا رو به هر شکلی رقم بزنه اومدو معادلات زندگیه منو به یه شکل دیگه رقم زد ...

و من بعد از تغییر معادلات زندگی، ناخواسته به ناخواسته ترین اولین جواب زندگی توی این معادلات جدید دارم میرسم و این یعنی بد بختی از نوعی دیگر یا خوشبختی ؟؟!!!

یه جورایی همیشه ....