***

***

ساحل ...

من به محبت تشنه ام

من به دیدارت آغشته ام

ای دوست ....

سایه ی دست دلتنگیهایت بر سرم سنگینی میکند

من به ساحل غم می مانم

می مانم مثل تمثیلی از رخسار سکوت

می مانم همچون پای خسته ی یک عمر غم و تنهایی

من رنگین کمان رنگها هستم

من به دیار غم تازه ام

ای دوست ....

کوچه ی دلتنگیه من اسیر خاطره هاست

اسارت رنگی دگر از ساحل اوست

من به ساحل غم اسیرم

من دگر در فکر نیستم 

من به عادت دچارم  

.......