***

***

گاهی ....

گاهی وقتها آدما فکر میکنن عاشق شدن ...

گاهی هم فکر میکنن که عشق یه دونست،

گاهی اوقات هم دوست دارن که عاشق بشن و دوست داشته باشن و دوست داشته بشن ...

گاهی وقتها آدمها از یه چیزایی یا کسایی متنفر میشن، از همه چی، از عشق از زندگی، از خودشون

گاهی اوقات هم چیزی به اسم عشق رو باور ندارن و از عشق به عنوان یه افسانه یاد میکنن ...

گاهی هم زندگی رو یه هوس بازی میبینن،

گاهی هم همه ی خواسته هاشون به این دنیا ختم و محدود میشه و نه بیشتر، و گاهی هم بالعکس.... !

البته همه ی این گاهی ها و تنوعشون معمولاً بعد از یه سری اتفاقاتی که توی زندگی آدما رخ میده شکل میگیره و اغلب اگه یکی از این گاهی ها که شکل بگیره تقریباً واسه همیشه توی ذهن اون آدم جا خوش میکنه و .....!

حالا کی میدونه که کدوم یکی از گاهی ها درسته و کدوم اشتباه ؟؟

شاید بعضیها بگن که هر کدوم از این گاهی ها می تونه درست باشه چون زندگی نسبیه!

کاملاً واضحه که زندگی رو نمیشه با قانون نسبیت انیشتین ربط داد!! زندگی چه خوب چه بد نسبی نیست... هرچی که هست کامله، یا کسی زندگی میکنه یا زندگی نمیکنه، در هر صورت کامل هست ....

کسی میدونه باید به کدوم یکی از این گاهی ها دل خوش کرد ؟؟ کسی میدونه کدوم یکی از گاهی ها باید توی زندگیمون جا خوش کنه ؟؟ ....